در این زمانه عقل ها در چشم هاست
سکوتت را می گذارند پای نادونی
اخمت را پای غرور
بی اعتنایی را از سر قدی
خوشحالیتو پای بچگیت
و......
کسی از دلم خبر ندارد که چه خبر است
از هیاهوی دلتنگی تو
و فقط خواستن تو
دیگر کسی حوصله ی خواندن ندارد
حتی خواندن تمنای چشمانم
نبودنت سخت است و
دلم برایت تنگ